ضامن آهو؟

3886 2016-08-13

ضامن آهو؟

واقعه ای بسیار زیبا وماندنی در تاريخ ثبت شده كه آهوئى گرفتار دام شكارچى شده بود, چون دلواپس فرزندان کوچک وبی پناهش بود در محضر امام رضا ازشکارچی خواهش کرد که به او اجازه دهد تا برای فرزمدانش چاره ای پیدا کند, وامام رضا علیه السلام برای او ضمانت کرد, پس آهو رفت وفرزندانش را در پناهى گذاشت وسپس بازگشت!

اين داستان در تاريخ اين امام وارسته وحجت خداوند به عنوان يك معجزه ثبت وبيان شده است، ولى كمتر ديده شده از اين داستان عبرتهائى مطرح شده باشد، اگر هم شده، كمتر از خود داستان شهرت يافته است.

گمان كنم اين داستان براى ما پيامهاى ويژه اى دارد كه بايد بدان توجه شود:

١- بى آزار بودن انسان، يكى از مهمترين پيامهاى اديان الهى است كه اى انسان، آرامش جهان در پناه بی آزار بودن شماست.

٢- مفيد بودن، انسانهائى كه خود نگر هستند هرگز نمى توانند مفيد جامعه باشند، پس بايد مفيد براى ديگران بود.

٣- برطرف نمودن مشكل، عموم انسانها ،أگر هدفمند هم باشند، در فكر پيدا كردن ريشه مشكل هستند نه حل مشكل، اگرچه پيدا كردن ريشه مهم است، اما چه بسا يافتن راه حل براى برطرف نمودن اين مشكل و در مدت كوتاه، مهمتر از ريشه يابى آنست.

٤- صاحب مشكل كيست؟، اين غلط ترين تفكريست كه به مغز انسان راه مى يابد، ما نبايد در فكر كيست بودن او يا اينكه به كدام خاندان و... نسبت دارد باشيم، انسان است يا حيوان، سفيد است ياسياه، و... مهم آنست كه دانستيم مشكل دارد، همين كافيست تا براى رفع آن اقدام نماييم.

٥- پناه دادن، اين صفت زیبا درقران كريم وتاريخ درخشان اسلام وخاندان عصمت وطهارت فراوان ديده شده كه انسانيت فاعل بيش از قابليت قابل مد نظر بوده است، چون من انسان هستم تكليفى دارم كه بايد به آن عمل نمايم، وپناه دادن ودرآغوش گرفتن نخستين گام آنست.

متأسفانه مسأله پناهندگى آنقدر از مغز ما دور شده كه تصور آن مشكل شده است.

بسيارند انسانها كه به دنبال پناه گاه مى گردند، می خواهند پناهنده شوند، ولى كمتر ديده ايم كه سنگ صبو باشند وپناه بدهند.

صدها آيه وروايت وداستان داريم در اينكه بايد به ديگران پناه داد، بلكه برعكس، اينكه ما پناه به غير از خداوند ببريم، حتى يك آيه درقران، يك روايت از معصوم، يك داستان از فرهيختگان نداريم، بالاتر از اين بايد بگويم، پناه گرفتن در سايه غير ازخالق يكتا بسيار نكوهش شده است، جز در فرزند وهمسر كه بايد به پدر و شوهر پناه گيرند چون پدر خانواده, خداى كوچك آنهاست.

٦- صداقت نشان دادن، ما عموماً هنگامى كه گرفتار مى شويم تلاش مى كنيم خود را از مشكل برهانيم، چه بسا دروغها ببافيم تا خود را نجات دهيم، حال آنكه نجات يافتن در صداقت است، وبس.

٧- عمل كردن به عهد وپيمان، عموم انسانها منافع خود را درپيمان شكنى جستجو مى كنند، حال آنكه عهد شكنى در قران كريم ودرتمامى اديان الهى، مذ موم است وعهد شكن دشمن خداوند بيان شده است.

حال چه ما مسلمان باشيم يا هردين وآئين دیگری داشته باشيم ، انسان باشيم يا موجودى ديگر، نبايد عهد شكنى را براى خود پيشه سازيم، نه تنها جنگ باخداوند است، بله ساختار جامعه را به خطر انداخته وسبب نا أمنى در آن خواهد بود.

٨- انصاف داشتن، انسانها آن هنگام كه گرفتار هستند بايد منصف نيز باشند وصلاح ديد ديگران را ايضاً مد نظر داشته باشند.

اين آهو بحق يا به ناحق، ملك شكارچى شده است، بازگشت او نزد شكارچى عمل نمودن به انصاف است، اگرچه جانش در خطر باشد.

٩- گذشت پس از رسيدن به قدرت، اين بزرگترين مشكل بشريت است، هنگامى كه حاكم شد، محكوم را در بدترين شرائط نگاه مى دارد، هنگامى كه مالك شد ملكيّت خودش برايش مهم است نه حال مملوك، ولذا مردان درجامعه مرد سالارى به همسرانشان ظلم وستم روا مى دارند، وخانمها درجامعه زن سالارى به دنبال آن هستند مرد كرنش كند و... وهر دوى آنها غلط است.

حاكمان منافع خود را، ومحكومان گريز از مسؤوليت و.. فقط مد نظر دارند، ولذا در كشورهاى خاور ميانه همواره مردم از دولت، ودولت از مردم گله مند است.

ولذا در اين داستان مى بينيم آن شكارچى از وفاى آهو لذت برده واز كشتن او صرف نظر نمود.

١٠- ميانجيگرى وراى زنى، اين وظيفه همه بشريت است كه بين نيازمند وتوانمند و... راى زنى نموده وديدگاههارا به يكديگر نزديك نمايد، از توانمند بخواهد درحق ناتوان ونيازمند ترحّم نمايد وبه او كمك كند. ودر واقع از آبروى خويش جهت آبرو دادن يا رفع نياز نياز مند بهره گيريم. واين كار از مهمترين مسؤوليتهاى بشر است كه بايد به آن عمل نمايد.

به امید روزی كه همه اين چنين باشيم. آمين.

 

 

التعليقات
تغيير الرمز
تعليقات فيسبوك